در باره سایت غفلت

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

رهبر معظم انقلاب می فرمایند:

«من وقتی تهاجم فرهنگی را مطرح کردم، فکر می‌کردم که مسأله روشن است و معنی‌اش معلوم است. بعد که شبیخون فرهنگی را مطرح کردم باز همین‌طور. ولی به نظرم رسید نه، تازه من باید تعریف کنم تهاجم فرهنگی یعنی چه؟»

…………………………….

غفلت فقط در امور مادى نیست ‏بلكه در امور فرهنگى هم چنين است مظاهر غفلت و ناآگاهى در زندگى انسان فراوان‏ است.

انجام کار فرهنگی  به ویژه در رابطه با ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بسيار پيچيده‏ تر و مشكل ‏تر از انجام كار زودگذر است، این كارى است كه چند سال بايد دنبالش را گرفت، باید روز و شب وقت صرف كرد، بیخوابی ها كشيد، خطرها را تحمل كرد. براى انجام کار انسان باید خودش را مواظبت كند كه شيطان گولش نزند، در بين راه از هدف ‏خارج نشود، هدف را فراموش نكند، تا بتواند كار خود را درست انجام دهد.

همان طور كه غفلت انسان را از سرحد انسانيت تنزل میدهد، توجه و آگاهى به خود، جهان و خدا، انسان را ‏بالا میبرد. هر قدر انسان از نعمت‏ هايى كه خدابه او داده بيش‏تر بهره بردارى كند و چشم ، گوش ، دل ، قلب ، درک و فكرخود را در راه حقيقت ‏به كار بياندازد به مرز انسانيت نزديك‏تر می ‏شود. اين يكى‏ از مهم‏ترين مسائلى است كه انبيا و اولياى خدا و مصلحانى كه از طرف خدا براى اصلاح جامعه‏ ها آمده‏ اند بر آن تكيه داشتند. ملاك ارزش اعمال و ارزش انسان به آگاهى اوست، هر قدر كارهاى انسان ‏آگاهانه ‏تر باشد، و انسان نسبت ‏به كار خود توجه بيش‏تر و شناخت‏ بيش‏تر داشته باشدآن كار انسانى ‏تر است و هر اندازه كار به انگيزه غرايز و اميال نفسانی كه‏ طبعا در آن‏ها شناخت و آگاهى هم كم‏تر است انجام گيرد آن كار نفسانی تر هست و انسان را به پرتگاه نزديك میكند.

آن كارى كه به قصد خدا شروع ‏كرده بوديم به كجا رسيد، چرا تازه وقتى رسيديم به موقع عمل، هدف فراموش می ‏شود و می افتیم توى امور دنيا و حتى گاهى به حرام هم كشيده می ‏شويم. در دعاى ابوحمزه آمده است كه خدايا پناه میبریم از آن كارى كه ‏براى تو آن كار را شروع كردم و بعد عارض شد براى من چيزى كه من را از آن راه ‏حق و هدف صحيح منحرف و منصرف كرد.

اگر مقدارى در كارهايى كه كم و بيش كرده‏ ايم تامل كنيم، متوجه می ‏شويم كه كم‏ كارى هست كه بتوانيم حسابش را درست پس بدهيم. تمام كارهايى را كه در روز، ماه،سال و سال‏ها كرده ‏ايم آيا براى خدا بوده است؟  آیا در بين اين راه از مسير منحرف نشده ‏ايم؟ هدف را فراموش كرده ‏ايم، يا نه؟ خيلى‏ وقت‏ها به جايى رسيديم كه فراموش كرده ‏ايم كه اصلا براى چه حركت كرده بوديم گاهى‏ كارى را شروع كرديم و بعد فهميديم كه يك گروه ديگرى هم هستند كه همين كار را میخواهند انجام دهند. مثلا كلاس يا درس خاصى را شروع مى‏ كنيم بعد متوجه مى‏شويم كه ‏دوست و يا همكاران ما هم درس مشابه‏ اى را دارند. آيا آن‏ها را تقويت می كنيم يا تضعيف؟.

پس بايد توجه داشته باشیم كه صرف نيت اوليه براى يك كار كافى نيست كه‏ آن كار سالم انجام بگيرد و به نفع انسان تمام شود، بلكه بايد تا آخر كار، اخلاص ‏داشته باشد و غافل نشود. يكى از نمونه‏ هاى بزرگ اين مساله، كه سختی هاى بيشترى دارد، كارهاى اجتماعی است. كارى كه سال‏ها بايد فرد يا افرادى به كمك افراد ديگر انجام دهند.

بنابراین در بحث انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و شهدا  مساله شخص مطرح نيست، مساله اسلام است، مساله دين است، اسم اين شخص باشد يا آن شخص، اسم اين گروه باشد يا آن گروه، فرقى نمیكند چون هدف خدا و پيشرفت دنیاست.  لذا هر فردى بايد خودش حساب كند كه آيا كار او براى رضای خدا بوده و يا اینکه از یاد آخرت غفلت کرده است. كسى كه به ياد آخرت باشد و توجه اش معطوف به آنجا باشد گرچه در بازار است ‏يا مشغول درس و بحث است ‏يا با زن و بچه ‏اش معاشرت مى‏ كند فرقی نمی کند چون دل جاى ديگرى است. اما اگر غیر از این باشد وقتى در پيشگاه عدل الهى به ‏حساب ها رسيدگى میشود آن وقت انسان می بیند دستش خالى ‏است.

 

بستن
بستن